۱۳۸۶۰۹۰۱


باز خانه
مفاهيم با گذشت زمان عوض مي شوند ، تغيير جهت مي دهند و گاه به به ضد خود تبديل مي گردند اما در بيشتر مواقع اسطوره آنها در ذهن افراد دست نخورده و ثابت باقي مي ماند.
مفهوم عشق را درنظر بگيريد هر زماني در طول تاريخ بر حسب شرايط ،عرف و شيوه هاي مرسوم آن دوران، معاني مختلفي داشته كه شناخت آن مستلزم تحقيق هدف دار و روشمند است.اما اسطوره عشق همچنان ثابت و پر صلابت و بي كم و كاست در ذهن هاي ما يكي است ما آن رابي شائبه وكامل مي دانيم و فارغ از تمامي دغدغه هاي مادي و جنسي و تنوع طلبانه،پاك وبي هيچ گرايشي به شر اخلاقي ، ما آنرا مطلق و بي شيله پيله قلمداد مي كنيم و درصدخفيف خرده شیشه احتمالی در طرف خود رابه حساب "عاشق واقعی" نبودن اومی گذاریم و نمی توانیم عشق را یک بازی قدرت-نیاز -منفعت بدانیم
و در كتمان نمي رود بين عشق واقعي و ميل جنسي تناظري برقرار كنيم همچناني كه روانشناسان در اين مورد نوشته اند و يا نويسندگان درشخصيت هاي رمانها يشان به كندو كاو پرداخته اند. اين اسطوره عشق در ذهن ماست.بسياري ديگر از مفاهيم را مي توان به همين شكل بررسي كرد تركيبات شايعي نظير انسانيت واقعي ، دين واقعي ، مرد واقعي را مي توانيم اسطوره انسانيت ،اسطوره دين و اسطوره مرد بناميم
.
دوست ناديده ام آقاي شيرازي در نوشته اي نرم و خوشخوان كه در مورد خانه نوشته اند بنيادي ترين و محوري ترين مساله را در خانه جايي براي ريشه دواندن دانسته اند. نوشته اي لذت بخش كه ما را به رويا هاي شيرين فرو مي برد همچناني كه روايتي از عشق ناب لبخند رضايت به لب هاي ما مي آورد
.
امروز در ايران و بسياري از كشور ها خانه ها موقتي واجاره اي است سال به سال یا چند سال به چند سال خانه ها عوض می شوند،بيشترين ساعات روز در بيرون خانه و محيط هاي كاري سپري مي شود.ميهماني و دورهمي ها به فضا هاي عمومي نقل مكان كرده و مي كند . انسانها كمتر در خانه اندو خلوتشان را با خود حمل مي كنند و تفريحات آخر هفته اي بيرون خانه اي – شهري عادتي همه گير شده است اگر وضعییت مالی اجازه دهد افراد دوست دارند این اوقات را در خارج از شهرها و ویلا های تفریحی بگذرانند .جاي سكونت افراد بر اساس موقعييت هاي شغلي تعيين مي شود و موقعيت بهتر شغلي خانه كه هيچ كشور و قاره افراد را نيز عوض مي كند. سكون و ثباتي در ماندن درجایی
كمتر ديده مي شود و ريشه اي اگر قرار بر دوانده شدن داشته باشد شايد جا و ظرف ديگری پیدا می کند
.
جایی براي ريشه دواندن اسطوره خانه است
.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

alireza! in vaghean toyee?! cheghadr avaz chodi!! neveshtan sherhaye kootah o por ehsas, bi daghdaghe az nafahmi ya kajfahmiye digaran, shode motoone ostad ma'abane ba talash baraye talghine fekr va baz kardane mataleb o amoozeshe shagerdan o tahsine atrafian!! ehsas mikonam nevisandeye in chand matne akhir ro dorost nemishenasam! shayad mesle hamishe to be marhaleye jadidi residi va man dar marhaleye ghabl baghi moondam!? behtare dige kurosh jan barat comment bezare, chon man ahle pachekhari nistam! hadeaghal baraye to!

Mr. HBB گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

در كتمان نمي رود بين عشق واقعي و ميل جنسي تناظري برقرار كنيم..
جالبه اصلا"اينرو قبول ندارم و هرچند از دهان ِهمه ءمردهايي كه پرسيده ام اينرا شنيده ام...اما واقعا"صدرصدغلطه.به نظرم اونچه كا آقايون بهش ميگن عشق -بنابراين-يك چشم برهم نهادن و به خيال رفتن و تخيل ورزيدن ِلذت بخشي بيش نيست.
مگه ميشه به هئيت كسي كه دوستش ميداري لباس "تن"نپوشيده نگاه كرد؟من كه عاشق كسي ميشم كه تنش رو بخوام.هرچند تن ِخيلي ها رو خواسته ام و نه عاشقشان بوده ام و. نه گذاشته ام اتفاقي اين وسط بيفتد!!چون عاشقشان نبوده و فقط تن ِ من تني را خواسته و اين ناكافي ست (ازنظرمن)براي رخدادن جريان

ناشناس گفت...

عشق تبلور همزمان ِچندين حس در يك جسم-يا روح ياهرچي (به هرحال)يك هيئت است برامن .واينكه هِي اعلام ميكنم اينرو به خاطر اينه كه بگم:معنيه ثابتي داشتنش با اين حساب رفت زير سوال براي كسي كه ميشنوه ديگران به عشق
چيز ِديگري ميگويند

ناشناس گفت...

عشق تبلور همزمان ِچندين حس در يك جسم-يا روح ياهرچي (به هرحال)يك هيئت است برامن .واينكه هِي اعلام ميكنم اينرو به خاطر اينه كه بگم:معنيه ثابتي داشتنش با اين حساب رفت زير سوال براي كسي كه ميشنوه ديگران به عشق
چيز ِديگري ميگويند