زالمانه
بی هیچ انگیزه ای شاید
ترا به همراه آرامشت
سکوتت و آن حلزون همیشگی ,
کشتم .
سفتی پوسته ات را به زیر کفش هایم حس کردم
و یکباره و به تمامی ,
با نیرویی عمود
پایم را به رویت فشردم .
کاملن و تمامن به روی زمین باقی مانده ای
تمیز و بی نقص
احتمالا بعد از رفتنم , مایع بی رنگی از پوست منهدمت به آرامی تراوش می کند و سطحی سه برابرجسدت را به صورت منحنی بسته ای , روی زمین خیس می کند.
بی هیچ انگیزه ای که نه
ولی بی هیچ لذت یا تاسفی بعد از آن
۱۷ نظر:
تق ترسو! درود
ممنون بخاطر آن کار. احتمالاً بد و بیراههای زیادی نصیب اون نوشتهی ضدمعمارینما شده.
آمما، در مورد شعرت (نگی شعر نبود): پادَری، عندماغ، توک
سلام.
لطفاً نظرتان را در مورد نحوهی ادامهی ضیافتها و بویژه پیشنهادات جدیدی که از جانب دوستان مطرح شده (منظورم بیشتر پیشنهاد خودتان است) اعلام کنید تا بعد از جمعبندی نظرات، با طرح موضوعات برای ضیافت پنجم در خدمتتان باشم.
از دیدار جضوری با شما هم بسیار خوشحالم.
ممنونم.
تغ عزیز
این حلزون
همچنان از کوه فوجی بالا می رود؛
آرام و آهسته . . .
فر
سلام ازموسیس بزرگ :)
یادش بخیر فر ِ عزیز یادش بخیر
ما اومدیم یه چی بگیم دیدیم سرتون به حشرهکشی گرمه،باشه برای بعد...
اگه انگیزه از له کردنش شنیدن یک فریاد بعد یه عمر سکوت بوده،حتی یه یادگاری هم از جسد شنیعش باقی نذاشته زیر کفش یا...ولی ما که میدونیم کار شماتمیزو بی نقص بوده!؟ (حالا لذت و تاسفش بماند)یسنا.
سلام
خبر از فراغت میآيد...
بوی شيرينی...
بوی شام...
با اينا...
اين روزا رو سر میكنم...
(:
salam
tabrik.
na maili azat daram na shomare ee.
baraie pare ee mozakeraaat lazmeme doctor.
be man mail bazanid
cheaoara@yahoo.com
www.shema.blofga.com
دورود فراوان خدمت علیرضای گرامی
بالاخره من تنبلی را کنار گذاشتم و عکسی را که وعده داده بودم گرفتم.
تماشای آن خالی از لطف نیست.
دوست دارم بدونم معماری که اینجوری شارپ و غیرقابل پیشگویی مینویسه، کارش چجوریه!
م م م م....
همه نوشته هارو خوندم...
چه جالبند...
م م م م...
همین...
یعنی فعلاً همین....
سلام سپهر
.
سلام یسنا خانوم
سلام ابوالفضل :)ما در خدمتیم.
.
کاریکاتور جالبی بود خوشتیپ خان.
.
سلام لنگ دراز.
خوش اومدی حقیقتش یک سالی هست که سایتی درست کردم که کارهای نه چندان شارپ و قابل پیش بینی مو توش بگذارم اگه فراخی اجازه بده توی عید.
.
سلام سمیرامیس .ممنون که وقت گذاشتی و خوندی:)
آخی.. تصویرسراتو ویران کردی؟
يه کمي بيشتر شده نه ؟ کمتر بود،
"راب آنه" ،،،
و قامت تو آخرین تصویری بود
که در قاب ذهن حلزون
حقیر و حقیرتر می شد.
سلام بایا.بعضی وقتا ادم مجبوره ویران کنه
.سلام ناشناس قشنگ نوشتی مثل همیشه
ارسال یک نظر