۱۳۸۷۰۷۲۶

همان ،از فصل نهایی

من فقط می خواستم کباب ها سرد نشن که جارو جنجال راه انداخت هی حمید حمید کرد که چرا اینطوری می کنی ملت میخوان برقصن . تازه اونم وقتی که یه ربع پیشش صورتش رو بوسیده بودم. منم لج کردم چراغا رو روشن کردم گفتم الان فقط شام.
صبحش هم لابد می خواست تا لنگ ظهر بخوابه چون وقتی داشتم گردو ها رو می شکستم که پوس بکنم وقتی اومد برا خودش نسکافه درست کنه ، چپ چپ نگام کرد .گشاد خانوم نکرد اون میز بازار شام رو یه ذره جم و جور کنه.البته در این زمینه از اولش چیزی نمی فهمید وگرنه کلن خریت که لحاظ نداره.

هیچ نظری موجود نیست: