۱۳۸۷۰۳۱۸

دفعه بعدی اینقدر محکم زدم که چند ثانیه ای خواب از سرم پرید - دی یوث- از صدای دور شدنش می شد فهمید که جون سالم به در برده . پهلو به پهلو شدم- کی این در رو باز گذاشت دوباره- در رو پشت سرم بستم، برای تپش قلب پیشش رفته بودم، که بهم گفت بلند شو ببینم چه جوری وامیستی. بلند شدم تا جایی که میشد شیکممودادم تو،شونه هامو هم باز کردم که قوز نکرده باشم،نیشخندش نشون می داد که قضیه چندان خوب پیش نمی ره، مطبش هم شبیه دفتر جعفری بود که همیشه توی کمیسیون جلو چار نفر دیگه می رید به طرحام. صدای یکی دیگه از دور می اومد مثل ماشینی که با سرعت داره از دور به خونه نزدیک می شه. صدا به اوجش که رسید دستم دوباره ناخوداگاه شترق زد توی صورتم. بعدشم که بلند شدم قرص گذاشتم.­­­

هیچ نظری موجود نیست: